ضرب المثل(هِر را از بِر تشخیص نمی دهد!)

⬅️ ضرب المثل(هِر را از بِر تشخیص نمی دهد!)

درمیان چوپانان صدای "هِر" برای طلبیدن گوسفندان و "بِر" برای جلو راندنشان استفاده میشد، و اگر چوپانی آنرا نمی دانست یعنی از اصول پرت بود.

به همین دلیل میگفتند
هِر را از بِر تشخیص نمیدهد!

ضرب المثل "سنگ کسی را به سینه زدن"

💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂          
🌺
#ضرب_المثل "سنگ کسی را به سینه زدن"

این عبارت که به صورت ضر ب المثل در آمده و عارف و عامی به آن استناد و تمثیل می کنند در مورد حمایت و جانبداری از کسی یا جمعیتی به کار می رود، فی المثل گفته می شود:" از کثرت پاکدلی و عطوفت سنگ هر ضعیفی را به سینه می زند و از هر ناتوانی هواداری می کند" یا به شکل دیگر:" چرا این همه سنگ فلانی را به سینه می زنی؟" که در هر دو صورت مبین حمایت و غمخواری و جانبداری است که از طرف شخصی نسبت به شخص یا افراد و جمعیت های دیگر ابراز می شود.


این سنگ که در عبارت بالا مورد بحث است سنگ زور خانه است که بازوان سطبر و نیرومند می خواهد تا آن را چندین بار بالا بکشد و پایین بیاورد بدون آنکه ته سنگ با زمین تماس پیدا کند.

در قرون گذشته هر دسته از پهلوانان سنگ مخصوصی در زور خانه داشته اند و اگر پهلوانی سنگ دیگری را به سینه می زد . بالای سینه می کشید احتمال داشت که آن سنگ بر اثر بد دست بودن و بد قلقی کردن و ثقل و سنگینی فوق العاده به روی سینه آن پهلوان مغرور و کم تجربه سقوط کند و موجب جرح و صدمه و نا راحتی گردد لذا آن پهلوان را عقلای قوم از اینکار منع و موعظه می کردند که از باب احتیاط سنگ دیگری را به سینه نزند یعنی با سنگ نا شناخته و زیادتر از قدرت و زورمندی خود تمرین نکند و حدود و ثغور پهلوانی را ملحوظ و محفوظ دارد تا احیانا موجب خسران و انفعال نگردد.

این عبارت رفته رفته از گود زور خانه به کوی و برزن و خانه و کاشانه سرایت کرده درمیان عامه و به صورت ضرب المثل در آمد با این تفاوت که اصل قضیه مبتنی بر غرور و خود خواهی ولی در معنی و مفهوم مجازی مبین حمایت و غمخواری و جانبداری است.

ﺍﺻﻄﻼﺡ ﻫﻔﺖ ﺧﻂ‏

ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﺭﯾﺸﮥ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺍﺻﻄﻼﺡ ‏« ﻫﻔﺖ ﺧﻂ‏» ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ . ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﺑﻪ ﺁﺋﯿﻦ ﺷﺮﺍﺑﺨﻮﺍﺭﯼ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ
ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻦ ﺩﯾﻦ ﻣﺒﯿﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ، ﺣﺮﺍﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﺷﺮﺍﺏ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﯿﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪ، ﻭﻟﯽ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﯿﻤﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻇﺮﯾﻒ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﺋﯽ ﺍﺯ ﺷﺎﺥ ﮔﺎﻭ ﯾﺎ ﺑﺰﮐﻮﻫﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﭘﺎﯾﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﯾﺎ ﻣﯿﺰ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﺷﺮﺍﺏِ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﭘﯿﻤﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻃﻔﺮﻩ ﺑﺮﻭﺩ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻧﺪﮤ ﺟﺎﻡ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﺤﺘﻮﯾﺎﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻻﺟﺮﻋﻪ ﺳﺮﺑﮑﺸﺪ . ﺍﻣﺎ...

ادامه نوشته

ریشه نام های بعضی کوه های معروف ایران

🌍 ریشه نام های بعضی کوه های معروف ایران :

👈🏻 دماوند
دماوند يا دنباوند مركب از دو جزء دم به معناي دمه و بخار و پسوند آوند. به معناي داراي دمه و دود و بخار.

👈🏻 البرز
البرز در پهلوي،...

ادامه نوشته

ریشه‌شناسی واژه‌ها

📕📕ریشه‌شناسی واژه‌ها

📕 الکی:  الک ابزاری است که از سيم‌هاي باريک بافته مي‌شود، مانند غربال، ولي سوراخ‌هاي آن کوچکتر است. به همين جهت بيخته آن بسيار نرم است. سابقاً که الک سيمي معمول نبود و يا در مناطقي که الک سيمي نداشته اند، پارچه هاي بسيار نازک پنبه اي را مانند الک سيمي به چوب وصل مي کردند و آرد و ساير چيزهاي نرم را به منظور بيختن از آن عبور مي دادند. این نوع الک مانند سیمی آن داری دوام نبوده و پس ازمدتی از بین می رفت. بعدها با توجه به این عدم استحکام آن، نماد سستی و کم دوامی شد و واژه «الکی»شکل کنایه به خود گرفت.

 📕پاسخ:  پات(ضد- مقابل) + سخون یا سخن  = جواب سخن ،این واژه بعدها با کاهش واج در دو جز خود به صورت پاسخ درآمد.

📕کهربا: کاه+ ربا (بن مضارع ربودن)= رباینده کاه ، کهربا در حقیقت نوعی صمغ مترشح از درختان است که اگر به پارچه ابریشمی مالش داده شود خاصیت الکتریسته پیدا می کند و ذرات کاه و خرده های کاغذ را جذب می کند. بعد ها که ادیسون جریان برق را اختراع کرد این واژه در زبان عربی به الکتریسته اطلاق شد. جالب این جاست در برابر این کلمه فارسی که در زبان عربی رایج است کلمه عربی(برق) درزبان زبان فارسی به کار می رود.

📕زمهریر:  زم ( سرما) +  هریر( موجب )= موجب  و دلیل سرما -بادسرد

📕فردوس:از دو جزء ترکیب یافته است: Pairi ( پیرامون ) + ( Daeza) ( معنی انباشتن و دیوارکشیدن )=  درختکاری و گل کاری پیرامون ساختمان ، اصل این واژه که به صورت پردیس می باشد با معرب شدن به شکل فردوس در آمد و به زبان عربی راه یافت.

📕پیژامه: پای + جامه = جامه ی پا ، این واژه از زبان فارسی وارد هندوستان شد و از آنجا به زبان انگلیسی راه یافت سپس با تغییر شکل  به صورت پیژامه به کشور مقصد بازگشت.

📕شلوار : شل (ران ) + وار (پسوند شباهت) = جامه ای که شبیه ران است.

📕آدینه : این واژه در ایران باستان: ati-ayanaka  بوده است که به معنای به سویی رفتن، به سویی حرکت کردن، جمع شدن، اجتماع کردن می باشد. در عربی هم روز جمعه معنای روز جماعت و روز گردهمایی را می‌دهد.

📕آفرین : afri( افسون، دعای خیر) +   vana:( آرزو، خواست)
* ریشه لغت آفرین از fri به معنی توجه کردن و خشنود کردن می‌آید. لغت نفرین همان (نه +آفرین) است.

📕منابع:
👈 تاریخ زبان فارسی، دکتر مهری باقری، انتشارات قطره، چ نهم، ۱۳۸۳.
👈فرهنگ معین، محمد معین، انتشارات امیرکبیر، چ نهم، ۱۳۷۵

نکته های درباره ی ضرب المثل ها

#نکته های درباره ی ضرب المثل ها
#میان پیغمبران جرجیس را انتخاب کرد

- روایت اول

مورد استفاده و استناد عبارت مثلی بالا هنگامی است که مخاطب در انتخاب مطلوبش
بی سلیقگی نشان دهد و آنچه را که کم فایده و بی مایه تر باشد بر سر اشیا مرجح شمارد. اما ریشۀ این عبارت:
جرجیس نام پیغمبری است از اهل فلسطین که پس از حضرت عیسی بن مریم به پیغمبری مبعوث گردیده است. بعضی وی را از حواریون می دانند ولی میرخواند وی را از شاگردان حواریون نوشته است و برخی نیز گویند که وی خلیفه داود بوده است.
جرجیس چندان مال داشت که محاسب و هم از ضبط حساب آن به عجز اعتراف می کرد. در سرزمین موصل به دست حاکم جباری به نام داذیانه گرفتار شد. چون بت و صنم داذیانه به نام افلون را سجده نکرد به انواع عقوبتها او را می کشتند اما به فرمان الهی زنده می شد تا آنکه عذابی در رسید و همۀ کافران را از میان برداشت.
عطار می نویسد:"او را زنده در آتش انداختند، گوشتهایش را با شانۀ آهنین تکه تکه کردند و چرخی را که تیغهای آهنین به آن نصب کرده بودند از روی بدنش گذراندند اما با آنکه سه بار او را کشتند هر سه بار زنده شد و سرانجام هم نمرد تا آنکه دشمنانش به آتشی که از آسمان فرستاده شد هلاک شدند."
اما جرجیس را چرا ضرب المثل قرار داده اند از آن جهت است که در میان چند هزار پیامبر مرسل و غیرمرسل که برای هدایت و ارشاد افراد بشر مبعوث گردیده اند گویا تنها جرجیس پیغمبر صورتی مجدر و نازیبا داشت. جرجیس آبله رو بود و یک سالک بزرگ بر پیشانی- و به قولی بر روی بینی- داشت که به نازیبایی سیمایش می افزود.
با توجه به این علائم و امارات، اگر کسی در میان خواسته های گوناگون خود به انتخاب نامطلوبی مادون سایر خواسته ها مبادرت ورزد به مثابۀ مومنی است که در میان یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبر به انتخاب جرجیس اقدام کند و او را به رسالت و رهبری برگزیند.

مطلب برگرفته از: کانال ضرب المثل ( داستانها و ریشه ها )

.

.

 

ادامه نوشته

ریشه شناسی واژه اسلیمی ممال اسلامی

#ریشه شناسی واژه اسلیمی ممال اسلامی

اِسلیمی نقش تزیینی به شکل گیاه با ساقه‌های مارپیچی است که ابتدا و انتهای آن مشخص نیست.

اسلیمی گونه‌ای از نقش و نگار است شامل خط‌های پیچیده و منحنی‌ها و قوس‌های دورانی مختلف که در تزئینات و کتیبه ها و بعضی دیگر از کارهای نقاشی ترسیم می‌کنند. اسلیمی گاهی به صورت نقش اصلی و زمانی همراه با دیگر طرحها، در معماری٬ کتاب‌آرایی و هنرهای صناعی به‌کار رفته‌است.

عبارت اسلیمی منسوب به اِسْلیم، شکل دیگری از واژهٔ اسلام است و به این جهت گاهی آن را اسلامی نیز خوانده‌اند.
 اسلیمی یکی از هفت نقش اصلی در نگارگری سنتی ایران است. اسلیمی نمودار تجریدی «درخت زندگی» و یا صورت عام درخت به ویژه درخت تاک است که با گردش‌ها و پیچش‌های پی در پی و هماهنگ شاخه‌های آراسته به برگ ها و نیم برگ‌ها و گره‌ های آن از پایه‌ای که بند اسلیمی خوانده می‌شود، می‌روید و با نظمی خاص و شکلی چشم‌نواز که میان اجزاء آن وجود دارد، طرحی ویژه از درخت را ارائه می‌دهد.
 تمام منحنی‌های اسلیمی جهتی به درون و جهتی به بیرون دارند که جزء ذات اسلیمی است که این گرایش به بی‌نهایت دارد و نشانی از جاودانگی در اسلیمی به شمار می‌رود.
 اسلیمی طرحی است متشکل از قوس‌های دورانی زیبا که با چنگ‌ها، ماهیچه‌ها، سرچنگ‌ها، گره‌ها و انشعاب‌های مناسب کامل می‌شود و زیبایی و شکوه خاصی را دربر می‌گیرد.

برخی از پژوهشگران، ریشهٔ این طرح را برگرفته از نقش «درخت زندگی» که در هنر ایران سابقهٔ کهن دارد، می‌پندارند.
 اما در هر حال اسلیمی نامی جدید است برای طرحی کهن که با شیوه‌های گوناگون و تنوع بسیار از روزگار باستان تاکنون کاربردی گسترده در هنرهای تزیینی ایران بویژه نگارگری ایرانی دارد.

باستان‌شناسان و پژوهشگران غربی به هنگام بررسی هنر اسلامی، چون با نقش اسلیمی نخستین بار در سرزمینهای غربی اسلامی چون فلسطین روبه‌رو شدند، این نقوش را عربی پنداشته، آن را «اربسک = عربانه» خواندند. در حالی که پس از مدتی دریافتند که این طرح‌ها هیچ گونه ارتباطی با عرب نداشته، و سرچشمه گرفته از هنر دیگر ملل و از همه بیشتر متأثر از هنر ساسانی، هلنی و بیزانس است اما به هر حال، اسلیمی نقوشی است که در دوره اسلامی به کمال رسیده‌است.
طرحی که امروز به نام اسلیمی در هنر ایران شناخته می‌شود، طرحی تجریدی و انتزاعی (دور از طبیعت) و تکامل یافته از نقش مایه‌هایی است که در چند هزار سال کاربرد، دگرگونیهای بسیار به خود دیده، تا به صورت کنونی درآمده‌است.

آشنایی با جشن‌های ایرانی آذرجشن

 #آشنایی_با_جشن‌های_ایرانی_آذرجشن

 "آذرجشن"، جشنی در پیوند با آتش و برای فرا رسیدن سرمای زمستان و برافروختن نخستین آتش و گرمای زمستانی است که گویا در اورمزد روز از آذر، برابر با یکم آذر برگزار می‌شد. از این‌رو می‌گوییم "گویا"، که درباره‌ی زمان برگزاری این جشن آگاهی درستی در دست نیست و با جابجایی گاهشماری‌ها و به شمار نیاوردن بهیزک(کبیسه)، زمان برگزاری آن جابجا شده است.

 برای نمونه گفته شده که جشن شهریورگان همان آذرجشن است. زمان برگزاری "آذرجشن" را در آغاز مهر و جشن آغاز پاییز هم دانسته‌اند. گاهنبار ایاسرم یکی دیگر از جشن‌هایی است که آذرجشن را با آن یکی می‌دانند و گمان دیگر، برگزاری آذرجشن در آغاز آذر است.

"ابوریحان بیرونی" در "آثارالباقیه" از زبان "شاهویه" یا "زادویه" نوشته است که در "آذرجشن" در خانه‌ها آتش می‌افروختند، نیایش می‌کردند، خوراک می‌خوردند، پایکوبی می‌کردند و باور داشتند گرمای جشن و آتش آن، آسیب‌های سرمای زمستان را از مردم، گیاهان و گیتی دور می‌کند. گویی که با لشگری گران به جنگ با دشمن رفته باشند. بیرونی همچنین نوشته است که خورشید موبد، آذر جشن را در روز نخست شهریور می‌داند ومی‌گوید این جشن در گاهنبار آفرینش گیاهان در خراسان برگزار می‌شد و باور دارد که این جشن ایرانی نیست، تخاری است ولی به روزهای ایرانیان راه یافته است.

ای ماه، رسید ماه آذر
برخیز و بده میِ چو آذر
آذر بفروز و خانه خوش کن
ز آذر صنما به ماه آذر!

مسعود_سعد_سلمان

 پریسا_امام_وردی

📚 برگرفته از:
۱- آثارالباقیه ابوریحان_بیرونی
۲- گاهشماری و جشن‌های ایران باستان ؛هاشم رضی

شعر نو

#ریشه_شناسی_اصطلاح
#شعر_نو

شعر نو فارسی عنوانی است در برابر شعر کهن فارسی از آنجا که در وزن عروضی و قالب از شعر کهن سنتی پیروی نمی‌کند را شعر نو می‌نامند. شعر نو شامل قالب های نیمایی و سپید و موج نو است و در قوالب دیگر بر اساس توجه شاعر به زبان و مفاهیم روز ، عنوان "نو" به عنوان پسوند به نام قوالب افزوده می شود . مانندغزل نو. منظومه ی افسانه اثر نیما یوشیج را سر آعاز شعر نو می دانند.

اصطلاح:
چون شعر نیمایی کاربردی نو از وزن عروضی و قالبی بیسابقه ارائه کرده‌است و قبل از اشکال دیگر اشعار نوظهور نشو کرده‌است غالبا شعر نیمایی را با اصطلاح شعر نو برابر می‌دانند. در حالیکه برای کلیت شعرهای غیرسنتی معاصر نیز اصطلاح شعر نو به کار می‌رود.

شعر معاصر پس از نیما:
در یک تقسیم بندی کلی به ترتیب شکل گیری انواع شعر نو را می‌توان به سه دسته کلی تقسیم کرد:

شعر نیمایی: وزن عروضی دارد اما جای قافیه ها مشخص نیست مثل اشعار اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری .سپید: هر چند آهنگین است اما وزن عروضی ندارد و جای قافیه ها در آن مشخص نیست مثل برخی اشعار شاملو .موج نو : نه قافیه دارد و نه وزن عروضی و فرق آن با نثر در تخیل شعری است . موج نو به پیچیدگی معروف است . مثل برخی اشعار احمد رضا احمدی.

به بهانه بیست ویکم ابان سالروز تولد نیما یوشیج پایه گذار شعر نو
i

سوگند در ايران باستان


سوگند در اوستا به معنى "داراى گوگرد" است. در ايران باستان براى اثبات بى گناهى يك شخص به او گوگرد ميدادند! اگر شخص زنده ميماند يعنى بى گناه بوده و اگر ميمرد گناه كار بود!

ﺑﯿﻼﺧﻮﺧﺎﻥ

ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ مغولها ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽﺭﺣﻢﺗﺮﯾﻦﺳﺮﺩﺍﺭﺁﻧﺎﻥ (ﺑﯿﻼﺧﻮﺧﺎﻥ) ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻧﻤﯽﮐﺸﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎﯼﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ دلیر ایرانی ﺑﻪ ﻧﺎﻡ" ﺑﺎﻣﺸﺎﺩ "ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﯾﻌﻨﯽ ﭘﻮﻣﭙﻪ ﺩﯾﻮوس ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺍﻭ ﻗﯿﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭﻃﯽ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑالاﺧﺮﻩ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ و اسیر "بیلاخو" ﺷﺪ..
چهار ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ...
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ

.

.

 

ادامه نوشته

ریشه《نترسید! قمپز درمی کنند》


توپ جنگی عثمانی بنام "قمپز" که قدرت تخریبی نداشت اما به خاطر صدای مهیبش ترس به دل دشمن می‌انداخت. ولی سربازان ایرانی هر وقت این صدا را می شنیدند می گفتند :
《نترسید! قمپز درمی کنند》